جدول جو
جدول جو

معنی چاشنی گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

چاشنی گرفتن
(اِ تِ کَ دَ)
چشیدن. چشیدن آزمون را. اندکی از طعام یا شراب چشیدن برای آزمودن طعم آن. مزه کردن: چون محمود فرمان یافت فرزندش محمد، این نوشتکین را برکشید بدان وقت که بغزنین آمد... و وی را چاشنی گرفتن و ساقیگری فرمود. (تاریخ بیهقی).
هر شرب سرد کرده که دل چاشنی گرفت
با بانگ نوش نوش چشیدم بصبحگاه.
خاقانی.
بفرمود کآرند خوانهای خورد
همان نقلدانهای نادیده گرد
نخست از همه چاشنی برگرفت
در آن چابکی مانده خسرو شگفت.
نظامی.
، امتحان کردن. آزمودن: لشکر مغول بر عقب روان گشته چون نزدیک چنگیزخان رسیدند و از مردانگی ایشان چاشنی گرفته و دانسته که... (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
چاشنی گرفتن
((گِ رِ تَ))
مزه کردن، چشیدن، مزه کردن غذا توسط کسی که مأمور این کار بود، پیش از غذا خوردن پادشاه
تصویری از چاشنی گرفتن
تصویر چاشنی گرفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چانه گرفتن
تصویر چانه گرفتن
گلوله کردن خمیر به اندازۀ یک نان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ یِ کَ دَ)
گلوله کردن خمیر برای نان. گلوله کردن خمیر برای پختن نان یا رشته کردن. زواله کردن خمیر. زواله گرفتن خمیر. و رجوع به چانه کردن شود
لغت نامه دهخدا